
يهوديان، بنياسرائيل يا كليميان، پيروان دين يهود و شريعت ابلاغ شده (تورات) از خداوند به حضرت موسي كليمالله (در حدود 3300 سال پيش) هستند. تشكيل قومي به نام بنياسرائيل به پيش از حضرت موسي كليمالله و به ايام حضرت ابراهيم (ع) (حدود 3750 سال پيش) باز ميگردد. يكي از فرزندان حضرت ابراهيم، حضرت اسحاق و پسر وي حضرت يعقوب(ع) يا اسرائيل ميباشد كه دوازده پسران او اسباط بنياسرائيل را تشكيل ميدهند كه بعد از مهاجرت آن حضرت با خانوادهشان به مصر، دوران زندگي بنياسرائيل در مصر شروع ميگردد كه در آن جا به بردگي و بيگاري گرفته ميشوند. با ظهور حضرت موسي كليمالله بنياسرائيل با بسياري از امتهاي مظلوم ديگر از مصر، نجات مييابند. پيروان حضرت موسي كليمالله ، پنجاه روز پس از خروج از مصر، در كنار كوه سينا تجمع كرده و ده فرمان اصلي تورات را از جانب خداوند دريافت كردند كه از اين تاريخ دين يهود و يهوديت شكل گرفت. بدين شكل دين يهود با قوم يهود اشتراكاتي دارد ولي كاملا برهم قابل انطباق نيستند. قوم يهود پس از خروج از مصر يهوديت را پذيرفتند ولي همه يهوديان از بنياسرائيل نميباشند. پس از درگذشت حضرت موسي كليمالله ، جانشين ايشان حضرت يوشع (ع)، يهوديان را به سرزمين مقدس (1272 ق.م) وارد كرد. كه در آن جا به زندگي و تشكيل حكومت و ساخت معبد بيتالمقدس در دوران حضرت سليمان (ع) پرداختند. يهوديان پس از حدود 850 سال سكونت در آن سرزمين به دنبال شكست حكومت يهود توسط نبوكد نصر پادشاه بابل به اسارت برده شدند و پس از حدود 70 سال با حكم كوروش پادشاه ايران اجازه بازگشت به سرزمين خود و بناي مجدد معبد بيتالمقدس را پيدا ميكنند. معبد دوم پس از حدود 420 سال (68-70 ميلادي) توسط روميان ويران گرديد و يهوديان در سراسر دنيا پراكنده شدند.
يهوديت اولين دين توحيدي از اديان ابراهيمي ميباشد و براساس وحي و الهام الهي بر حضرت موسي كليمالله استوار است. بنابراين ديني مبتني بر وحي و «نمونه اعلاي دين آفريده خداوند» است. يهوديت بر اين اصل ايماني تأكيد ميكند كه خداوند با پيامبران ايشان سخن ميگويد و نشانههاي راهي را كه هر فرد بايد بپيمايد، به ايشان مينماياند.

مهمترين سند و پيامي كه خداوند به وسيله حضرت موسي كليمالله به بنياسرائيل ابلاغ كرد ده فرمان الهي به شرح ذيل است:
1- من خداوند خالق تو هستم كه تو را از اسارت و بندگي مصر آزاد ساختم.
2- تو را معبود ديگري جز من نباشد. هيچ تصويري از آنچه در آسمان و يا بر روي زمين و يا در آب است، نساز و آنها را پرستش ننما....
3- نام خداي خالقت را بيهوده بر زبان نياور (از آن سوءاستفاده نكن)....
4- روز شنبه را به ياد داشته باش تا آن را مقدس بداري....
5- پدر و مادرت را احترام بگذار....
6- قتل نكن.
7- زنا نكن.
8- دزدي نكن.
9- در مورد همنوعت شهادت دروغ نده.
10- چشم طمع به مال و ناموس ديگران نداشته باش ...
بر اين اساس، دين تنها مجموعهاي از اندرزها و نصايح اخلاقي و مسائل مربوط به زندگي شخصي و خصوصي نيست بلكه دين مجموعهاي از قوانين حيات و برنامه فراگيري است كه تمامي زندگي انسانها مخصوصا زندگي اجتماعي را نيز دربرميگيرد.
دين يهود سه ركن و محور اصلي دارد: 1- خداوند(خالق جهان هستي)، 2- ميثاق (قبول توحيد و عهد و پيمان با خدا و رعايت فرامين او) 3- تورات (كه فلسفه يهود وشريعت و فرامين خداوند در آن آورده شده است). دين يهود، ديني توحيدي و بر اين باور است كه دينداري شامل هيچ چيز نيست مگر رعايت عهد (ميثاق) با خداوند و پيروي از دستورات و قوانين او كه مجموعه آن در كتب مقدس آورده شده است.

كتب مقدس يهود (تَنَخ) كه معمولا به نام «عهد عتيق» شناخته ميشوند از سه بخش تشكيل شده است:
الف – تورات
تورات كتاب آسماني براساس نبوت حضرت موسي كليمالله به معناي شريعت، يا قانون كه اساس اعتقادات و فلسفه و شريعت دين يهود ميباشد كه متشكل از 5 كتاب يا «سِفر» است:
1- پيدايش 2- خروج 3- لاويان 4- اعداد 5- تثنيه
تورات با آفرينش جهان آغاز ميشود و با مرگ حضرت موسي كليمالله پايان مييابد همه دستورها و فرمانهايي كه يك يهودي موظف به اجراي آنهاست (613 فرمان)، از فرامين مندرج در تورات نشأت گرفتهاند.
ب - نِويئيم (انبيا)
دومين بخش از تنخ و متشكل از نبوت پيامبراني است كه پس از درگذشت حضرت
موسي كليمالله تا اوايل آبادي معبد دوم بيتالمقدس در مدتي نزديك به هزار سال به هدايت و ارشاد مردم بر اساس دستورات تورات پرداختند. انبياي يهود 55 نفره بوده كه 48 نفر آنها مرد و 7 نفر زن هستند (طبق تفاسير، انبياي يهود بسيار زياد بودهاند ولي اين 55 تن، انبيايي هستند كه نبوت آنها نه تنها براي مردم دوره خود بلكه براي ساير نسلها نيز مفيد و ضروري بوده است). كتب انبياء در مجموعه عهد عتيق عبارتند از : يُوشَع ، داوران، سموئيل، پادشاهان، يِشَعيا (اِشَعْيا)، ييْرمِيا (اِرميا)، حزقيال، هٌوشَع، يُوئِل، عامُوس، عوُوَديا، يُونا (يونس) ميخا، ناحوم، حَبَقوق، صِفنيا، حَگَي، زِخَرْيا (زكريا) و مَلآخي(ملاكي).
ج – كتوبيم (مكتوبات)
به سومين بخش تنخ گفته ميشود كه شامل:
مزامير (زبور) حضرت داوود (ع)، امثال سليمان، جامعه ، سرود سرودها، كتاب ايوب، روت، مراثي ارميا، كتاب استر، دانيال، عِزْرا، نِحِمْيا، تواريخ ايام.
سيزده اصول ايمان يهودي كه براساس اصول مندرج در تورات مقدس به وسيله موسيابنميمون «هارامبام» در قرن دوازده ميلادي استخراج و تنظيم شده است عبارتند از:
1- خداوند متبارك در همه جا موجود (حاضر) و ناظر است.
2- او واحد و يكتاست.
3- او جسم ندارد و شباهتي هم به جسم ندارد.
4- او مقدم بر هر موجود قديمي در جهان است.
5- عبادت موجودي به غير از او جايز نيست.
6- او از نيت و افكار انسانها آگاه است.
7- نبوت حضرت موسي كليمالله سرور ما، حقيقت دارد.
8- حضرت موسي كليمالله به لحاظ نبوت از ديگر انبياي بنياسرائيل برتر است.
9- تورات مقدس از آسمان (از جانب خداوند) وحي شده است.
10- تورات در هيچ زماني تغيير نيافته و نخواهد يافت.
11- خداوند، شريران را مجازات خواهد كرد و پاداش و اجر نيكوكاران را خواهد پرداخت.
12- ماشيَح پادشاه (منجي جهان) خواهد آمد.
13- مردگان در آينده زنده خواهند شد.
از زمان نزول تورات به حضرت موسي كليمالله همراه با فرامين مختلف بيان شده در متن تورات، نحوه اجراي آن دستورات و سنتها، به صورت شفاهي به بنياسرائيل توسط آن حضرت آموزش داده شد كه «تورات شفاهي يا هَلاخا» نام گرفت. زيرا در بسياري از موارد، خداوند در تورات – كتبي – دستوري ميدهد، اما نحوه انجام دادن آن را به طور صريح بيان نميكند. نحوه صحيح اجراي دستورات خداوند را حضرت موسي كليمالله طي چهل سال به بنياسرائيل آموزش داد كه اين آموزهها به صورت شفاهي، سينه به سينه از استاد به شاگرد يا از پدر به فرزند منتقل ميگرديد تا اين كه پس از ويراني معبد دوم بيتالمقدس و پراكندگي يهوديان و سختي در اين گونه نحوه آموزش در حدود 1800 سال پيش توسط دانشمند بزرگ يهودي «ربي يهودا هناسي» با همكاري بسياري از علماي زمانه اين مجموعه در شش جلد شامل 63 رساله بنام «ميشنا» جمعآوري گرديد.
ميشنا طوري تنظيم نشده بود كه بتواند به تمام پرسشهاي عامه مردم دربارة قوانين دين يهود پاسخ قطعي بدهد، بلكه براي آن تدوين شد تا كمكي جهت دانشمندان يهود به هنگام تصميمگيري و صدور فتوا درباره يك مسأله ديني باشد.
ميشنا، قوانين و نتيجة بحثهاي دانشمندان را به صورت كوتاه، مختصر، مفيد و بدون ذكر استدلال و اثبات آنها بيان ميكند. بنابراين به زودي پس از تدوين ميشنا، گردآوري تفسيرهايي كه حاوي توضيح مطالب ميشنا و اثبات قوانين آن با استفاده از آموزههاي تورات كتبي در دانشگاههاي ديني آن زمان شروع شد و سرانجام، كتابي به نام «گِمارا» (مكمل) در دسترس دانشپژوهان قرار گرفت. مؤلفان گمارا را « ِامُورا» (توضيح دهنده يا مفسر) ميگويند.
به مجموعه ميشنا و گمارا، «تلمود» گفته ميشود كه به معناي آموزش و تعليم است. دو تلمود وجود دارد:
1 - تلمود يِروشَلْمي كه در مدتي كمتر از 100 سال پس از تدوين ميشنا در بيتالمقدس (اورشليم) تدوين شد.
2- تلمود بابِلي كه نزديك دو قرن پس از تلمود يروشلمي و در حدود 1500 سال پيش
در37 جلد در منطقه بابِل (بينالنهرين كه در آن زمان مركز فلسفه و تفكر يهودي بود و مراكز ديني و حتي دانشگاههاي مذهبي يهود در آن جا فعال بودند) و ايران گردآوري و تأليف شد. تلمود بابلي مُفصلتر و در بحثها، غنيتر از تلمود يروشلمياست، بنابراين بيشتر مورد مطالعه قرار ميگيرد.
با تأليف تلمود، مطالب تورات شفاهي كه از زمان حضرت موسي كليمالله ، پيامبران و رهبران مذهبي يهود، آن را از نسلي به نسل ديگر منتقل كرده بودند، تدوين گشت و احتمال نابودي و فراموش شدن آنها از ميان رفت.
چنان كه در تورات (سفر" target="_blank">سفر تثنيه 17: 8-13) نوشته شده پس از پيامبر، مرجع حل اختلاف براي امور ديني، مجمع علماي شرع ميباشد. كه با استناد به اصول راههاي تفسير تورات و استفاده از عقل انساني در محدوده فرامين الهي ميتوانند به پاسخگويي به پرسشها بپردازند. براساس تورات و سنتي كه از حضرت موسي كليمالله به ما رسيده اصول و شيوههاي خاصي براي تفسير تورات وجود دارد كه معروفترين آنها در دستهبنديهاي مختلفي در 13 روش يا 32 اصل در تلمود گنجانده شدهاند. واضح است كه هر فرد براساس ديدگاه خود ميتواند برداشت يا تفسيري از كتاب مقدس داشته باشد كه با اصول شرع همخواني داشته يا نداشته باشد و تنها تفسيري پذيرفتني است كه از اصول و مبناي توراتي تخطي نكرده باشد.
خدا
در تورات وجود خدا بديهي و مسلم انگاشته شده است. تورات با اين آيه آغاز ميشود: «در ابتدا خدا، آسمانها و زمين را آفريد»، نيز در فرمان نخست ده فرمان چنين آمده است: «من خداوند، خداي تو هستم كه تو را از اسارت و بندگي مصر آزاد كردم» (خروج 20:2).
خداي تورات، خداي يگانه است. در اين كتاب بيش از هر چيز بر يگانگي خدا تاكيد شده است. «اي بنياسرائيل گوش كنيد : تنها خدايي كه وجود دارد، خداوند ماست، شما بايد او را با تمامي دل و جان و توانايي خود دوست بداريد». (تثنيه 6 : 4 و 5 )
برطبق دين يهود، خدا متشخص است، نه به آن معنا كه مانند انسانهاي معمولي شخصيت دارد، بلكه به اين معنا كه او داراي آگاهي و اراده است به گونهاي كه هر چيزي برطبق خواست و اراده او انجام ميگيرد. او با مردم سخن ميگويد و به دعاهايشان پاسخ ميدهد. درك مفهوم خداوند به عنوان پروردگار عالم با مفهوم قدرت و كمال مطلق آميخته است.
خداوند در يهود داراي صفات بسياري است كه بيش از همه خدايي آكنده از صفات اخلاقي همچون عدالت، رحمت، بخشندگي و بالاتر از همه تقدس است. خداوند، خالق و فرمانرواي عالم است. آنچه وجود دارد مخلوق او و هر آنچه رخ ميدهد معلول خواست و اراده اوست. او جاودانه است و آغاز و انجامي ندارد. قدرتهاي او نامحدود است، اما به اراده خود، آنها را محدود ميسازد و به انسانها آزادي و اختيار اعطا ميكند. او متعال و همه جا حاضر است. تعالي او به دو معنا مورد تأكيد قرار ميگيرد. به معناي اين كه وجود و هستي او فقط محدود به اين عالم نيست و نيز به اين معنا كه وجود او غيرقابل ادراك و براي فهم بشري ناشناخته و اسرارآميز است. ذات و افعال او فراتر از ادراك و شناخت آدمي است.
خداوند بندگان خود را دوست دارد و گناهانشان را ميآمرزد، او با بردباري در انتظار اصلاح همه مردم جهان و قوم خود است. محبت خداوند به مردمش و علاقه او به اصلاح و رستگاري آنان از اين حقيقت روشن ميشود كه او راه نجات يعني تورات را به بنياسرائيل تعليم داده است. اگر چه خداوند بردبار و بخشنده است اما در نهايت به بندگان خود پاداش و جزا ميدهد. او همزمان خداي محبت و خداي جزادهنده است. رحمت و عدالت هر دو به او نسبت داده ميشود و از اين رو، در يهوديت در يك زمان او هم پدر و هم پادشاه (نشانههاي محبت و قدرت) خوانده ميشود.
انسان :
انسان وجودي جسماني و روحاني در طبيعت و اعجاز بزرگ آفرينش است. خلق انسان در آخرين روز آفرينش دليل بر اهميت و شأن و مقام اوست. از اين رو، انسان در دين يهود از قدر و ارزش مخصوصي برخوردار است. خداوند از انسان ميخواهد در تحقق هدف او كه استقرار نهايي خير بر روي زمين است با او شريك باشد. بدين منظور، وظيفه اساسي آدمي تقليد و پيروي از خداوند است. خداوند ذاتاً مقدس است بنابراين انسان نيز بايد مقدس باشد پس وظيفه هر يهودي رعايت اصول تورات است كه از طرف خداوند فرستاده شده است. زندگي توأم با رفتار درست كه به رعايت قانون اخلاقي مقرر شده از سوي خداوند اختصاص يافته و خيرخواهي شفقتآميز نسبت به همنوعان خود مهمترين خواستههاي دين است.
خداوند قادر مطلق است، اما با محدود كردن قدرتش به اراده خود به انسان آزادي اراده داده است بنابراين انسان نسبت به اعمال خويش و جامعهاي كه در آن زندگي ميكند، مسئول است و در قبال گناهانش مقصر ميباشد. خداوند، داور اعمال اوست. چون خداوند بخشنده است انسان را براي گناهي كه انجام داده به سرعت مجازات نميكند او منتظر ميماند تا ببيند آيا انسان به راه راست باز ميگردد يا نه؟ از اين رو، اگر گناه به عادت تبديل شود خداوند او را كيفر ميدهد. اما با توبه خالصانه، خطاهاي انسان مورد بخشايش قرار ميگيرد.
ارتباط خداوند با انسان در يهوديت، بسيار پرهيزكارانه است. اين ارتباط براساس حس مشاركت و همكاري قرار دارد و هميشه آكنده از عشق و بخشايش است. انسان شريك فعال خداوند در حاكميت يافتن اخلاق بر جهان است.
انسان به واسطه خلقت اساساً روحاني خود ميتواند با توسل به خداوند به ابديت دست يابد. آدمي ميتواند با اعمال نيك و صالح خود به ابديت برسد. از ديدگاه دين يهود، هدف خداوند از آفرينشِ روح انساني آن بوده است كه آفريدهاش را از خوبيهاي خود بهرهمند سازد، اما اگر روح انساني بدون زندگي جسماني و هيچ تلاش و زحمتي از ابتدا به طور مستقيم در معرض فيض و خوبيهاي بيپايان پروردگار در جهان آخرت قرار ميگرفت دچار شرم و خجلت ناشي از عدم بروز شايستگي پاداش ميشد و نميتوانست به طور كامل از نور و رحمت الهي بهرهمند شود. لذا ميبايست كه آن روح در لباس مادي جسم و تن آدمي به اين جهان وارد شود و مدت زماني را در آزمايشهاي گوناگون و گاه سخت و دشوار بگذارند تا با كوشش و تلاش، وفاداري خود را به خداوند و دستورات او نشان دهد و پس از آن با فرا رسيدن مرگ جسماني و در صورت موفقيت از آزمونهاي متفاوت زندگي بتواند با افتخار بر سر سفر" target="_blank">سفره فيض الهي بنشيند و با لذت كامل و بدون خجلت از آن بهرهمند شود.
يهوديت معتقد به روز قيامت و جهان آخرت است. چنان كه در اصول سيزدهگانه يهود اشاره شد، روزي مردگان زنده خواهند شد و براساس اعال و رفتارشان مورد قضاوت الهي قرار ميگيرند. گروهي مستوجب كيفر و گروهي ديگر مستوجب پاداش در جهان آخرت خواهند بود. در زندگي نهايي كه درستكاران به آن دست مييابند، نه جسم انساني وجود دارد و نه هيچ كاركرد جسماني. موجودات انساني در آن جا به صورتهاي روحاني محض در صلح و آرامش و آسودگي كامل به سر ميبرند. درباره اين زندگي گفته ميشود كه «در آن جا نه خوردني وجود دارد و نه آشاميدني و نه توليد مثل، نه خريد و فروش و نه حسادت و تنفري و نه رقابتي، بلكه انسانهاي صالح و درستكار با تاجهايي كه ناشي از اعمال و رفتار نيك بر سر دارند، از فروغ و درخشش نور الهي لذت ميبرند».
***
مسئله رابطه عقل و وحي يكي از عميقترين مباحث فكري تاريخ بشر است. از ابتداي تدوين تورات تاكنون، جدال بر سر تقدم و تأخر عقل يا وحي مطرح بوده اما روال اين جدال بدين سياق بوده كه در دوران اوليه عهد عتيق، وحي به عنوان يگانه منبع تفسير زندگي قلمداد ميشد و تلاشهاي اندكي براي فهم عقلاني وحي صورت ميپذيرفت. چنين تلاشي در دوران قرون وسطي ارجي شايان يافت. اين عقلانديشي در دوران پس از قرون وسطي شكوفايي يافت. يهوديان دوران متقدم وحي الهي را عامل اصلي زندگي بشري ميدانستند و معتقد بودند كه در سراسر كتاب مقدس، خداوند تمام برنامهها و نيات خود را از طريق كلمات و حوادث بيان نموده است.
از ديدگاه تلمود، در همان دوران اقتدار وحي نيز، تورات با عقل شناخته ميشود عقل مطلقي كه پيش از خلقت وجود داشته و نشانه اراده خداوند براي خلق جهان بوده است. فيلون (قرن اول ميلادي) اولين متفكر بانفوذي بود كه سعي در ايجاد توافق بين وحي و عقل داشت. از ديدگاه مذهبيون يهود چنان كه ابنميمون متفكر و فيلسوف قرن 12 ميلادي بيان ميدارد عقل محدود است البته منظور از محدوديت عقل اين نيست كه باب نظر مسدود است و عقل حجيت ندارد زيرا عقل نسبت به آن چه در حوزه ادراك آدمي است همواره حجت است.
موعود :
انديشه نجاتبخشي و انتظار براي موعودي كه خواهد آمد و نظامي منطبق با قوانين الهي و آسماني برقرار خواهد كرد يكي از مهمترين بخشهاي اعتقادي و مشترك در اديان مختلف است.
انتظار جوهره اصلي يهوديت و موجب پويايي انسان در همه زمانهاست. انسان درجهاني كه خداوند آن را در نهايت كمال خلق كرده، روبه آيندهاي دارد كه ظهور منجي موعود در آن، نشانه برقراري عدالت الهي است. در دين يهود، نجاتبخش نهايي، ماشيَح به معناي «مسح و تدهين شده» نام دارد و به تصريح متون ديني يهود از خاندان داود پيامبر است. يكي از پايههاي اساسي و اصول مهم آيين يهود، ايمان به ظهور ماشيح و دوره نجات است طبق نظر هارامبام (موسيابنميمون)، هر فرد يهودي كه به ماشيح اعتقاد نداشته باشد يا چشم به راه آمدن او نباشد، منكر سخنان حضرت موسي كليمالله و ديگر انبياء بنياسرائيل است زيرا موضوع ماشيح به كرات در متون مقدس عنوان گشته است و در مقاطعي كه آزار، شكنجه، رنج و مشقت يهوديان توسط مشركين به علت اعتقادات مذهبي و توحيدي آنها به اوج خود رسيده، ايمان به ماشيح و نجات بوده كه جرقههاي اميد را در درون آنها زنده نگاه داشته و باعث شده تا يهوديان بدترين و هولناكترين مصيبتهاي تاريخ را تحمل كنند و به انتظار روز قضاوت الهي باشند. روزي كه حق بر ناحق پيروز شده و صلح و صفا، برادري و صميميت برجهان حاكم شود و «تمامي زمين از دانش الهي مملو گردد» و «تمامي انسانها نام خدا را خوانده و او را يكسان عبادت خواهند كرد».
بخشي از وقايع عصر نجات نهايي (ظهور ماشيح) عبارتند از:
1- احياي سنتهاي اوليه عبادت يهود شامل آبادي بيتالمقدس و تقديم قربانيها.
2- پايان بدي و گناه.
3- درك الهيت و آگاهي واقعي از وجود خداوند توسط همه انسانها.
4- پرستش و ستايش جهاني خداوند: در آن روز خداوند يكتا و نامش يگانه خواهد بود.
5- همزيستي مسالمتآميز و صلح جهاني.
6- بركت و سعادت و پايان بيماريها و حوادث ناگوار.
7- وقوع معجزاتي عظيمتر از معجزات زمان خروج بنياسرائيل از مصر.
8- و نهايتاً رستاخيز مردگان.
شخصيت ماشيح:
در اعتقاد يهود ماشيح انساني خاكي از اولاد بشر كه به گونه عادي متولد شده است. اصل و نسب او به حضرات داود و سليمان (ع) ميرسد. صداقت و پارسايي او از بدو تولد به بعد، مدام در حال افزايش بوده و به سبب فضيلت و اعمال شايسته خود به عاليترين و والاترين درجات تكامل روحاني دست خواهد يافت.
امكان آمدن ماشيح در هر دوره وجود دارد. در هر دوره فرزندي از خاندان يِهودا (يكي از فرزندان حضرت يعقوب (ع)) به دنيا ميآيد كه براي مقام ماشيح، برازنده است. روزي كه زمان نجات فرا رسد، روح مخصوص و از قبل آماده ماشيح، به آن فرد صديق اهدا خواهد شد.
در مورد صفات او، يشعياي نبي ميفرمايد: «روح خداوند بر او خواهد آمد، روح و عقل و فهم، روح تدبير و توانايي، روح دانش و ترس الهي. و او با ترس الهي الهام ميگيرد با ديد چشمانش قضاوت نخواهد كرد و با شنيده گوشهايش فتوا نخواهد داد. تهيدستان را با عدالت داوري كرده و براي افتادگان زمين با تساوي حقوق تصميم خواهد گرفت و (ظالمان) زمين را با عصاي (سخن) دهان خود ميكوبد و شريران را با نفس لبهاي خود از بين خواهد برد».
عوامل تسريع ظهور ماشيح عبارتند از : توبه و بازگشت به سوي فرامين خداوند، مطالعه و آموزش تورات و علوم ديني، نگهداري مراسم روز مقدس شنبه، صدقه دادن و برقراري اتحاد و دوستي بين افراد جامعه.
حضرت يعقوب (ع) به فرزندان خود ميگويد: گرچه معلوم نيست كه روز نهايي قضاوت الهي چه موقع خواهد بود ولي من به شما ميگويم كه هر گاه شما گردهم آمده و با هم متحد و يكدل شويد، نجات خواهيد يافت.
منابع :
1- كدرانات تيواري، دينشناسي تطبيقي، ترجمه مرضيه(لوئيز) شنكايي، تهران سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) 1381.
2- مقاله ايرانيان يهودي، كميته فرهنگي انجمن كليميان تهران.
3- كتب فرهنگ و بينش يهود سال اول و دوم و سوم متوسطه، انجمن كليميان تهران، چاپ سوم 1381.
4- عبدالرحيم سليماني اردستاني، يهوديت، انجمن معارف اسلامي ايران، 1382.
5- راهبرد، نشريه مركز تحقيقات استراتژيك شماره 29 پاييز 1382.
6- ماهنامه افق بينا، ارگان انجمن كليميان تهران، سال اول شماره 4 و 5.
7- ماهنامه اطلاعرساني اخبار اديان، سال دوم شماره 7.
منبع:iranjewish.com